حلقه گمشده ارتباط دانشکدههای فناوری اطلاعات با صنعت چیست؟
نوشته سعید چوبانی • 06 ارديبهشت 1393
دانشگاه و فضای پرحاشیهاش از دورانهاییست که اغلب خوانندگان این متن عمری را صرف آن کرده و یا خواهند کرد. فضایی که بعد از گذشتن ماههای اولیه و افول ماهعسل سرشار از سرمستیِ قبولی کنکور، اغلب به دوران رکود و رخوتی تبدیل میشود که در سالنهایش جز پچپچ آه و زاری از روزگاری که بیهدف میگذرد، شنیده نمیشود. پرداختن به دانشگاه، با همه عناصر پیچیدهای که آن را شکل دادهاند، کار سختی است. من قصد ندارم با چیدن کلمات در کنارهم به زعم خود، دینم را به وضعیت اکادمیک کشور ادا کرده باشم، بلکه امیدوارم بعنوان دانشجوی ترمآخر در یک دانشگاه متوسط دولتی، به موضوع مهمی بپردازم که این روزها طبق روال عادی کشورم، شعارزدگی در آن بیداد میکند.
دانشکدههای فناوری اطلاعات که به تدریج به پای ثابت دانشگاههای کشور تبدیل شدهاند، به خاطر ذات مدرن خود باید مملو از روحیهای فعال و خلاق باشند. اهمیت این موضوع در میانرشتهای بودن این رشته تحصیلی و پیوندی است که با مفاهیم کارآفرینی و تکنولوژیک در آن پدید میاید. از سوی دیگر تاکید دولت برای ارتباط بیشتر دانشگاهها با صنعت و تشکیل واحدهای ارتباط با صنعت در اکثر دانشگاههای دولتی، میبایست زمینهساز ارتباط دانشکدههای فناوری اطلاعات با صنعت باشد ولی برخلاف آنچه انتظار میرود، روند باطل آکادمیک همچنان ادامه دارد و در بیشتر مواقع دانشجویان پس از پایان دوران کارشناسی، در فضای کسب و کار آشفته فعلی رها میشوند و یا در بهترین حالت برای حفظ حاشیه امن زندگیشان هم که شده، تحصیلاتشان را ادامه میدهند.
کدام حلقه گم شده است که مانع برقراری ارتباط صحیح بین صنعت و فضای آکادمیک، مخصوصن در رشته فناوریاطلاعات شده است؟ و چرا دانشگاههای ما قدر چهار سال فرصتشان را برای تربیت نیروهای متخصص و آماده به کار نمیدانند؟
سادهترین پاسخ به این سوال، پاک کردن صورت مسئله است. اینکه اصلن دانشگاه را چه به بازار و صنعت و کسب و کار؟ مخصوصن در فضای فناوری به قدری داستان آدمهایی که درس و دانشگاه را ترک کردهاند و به موفقیت رسیدهاند نقل عوام و خواص شده است که برخی حتی ترک دانشگاه و تمسخر فضای آکادمیک را از ملزومات موفقیت میدانند ولی چه بسا بزرگانی که زندگی بشر را با تحقیق و تحصیل در فضای دانشگاه تحت تاثیر قرار دادهاند و به احتمال، خودِ این افراد نیز مرید فکر و مسیرشان هستند. در اینکه دانشگاه چهارچوبهای خاص و دستوپاگیر مخصوص به خود را دارد، شکی نیست ولی تعداد مثالهای نقض از افراد موفق آکادمیک در کشورهای توسعه یافته، به قدری زیاد است که میتوان به راحتی ادعای عدم ارتباط دانشگاه با صنعت را در حوزه فناوری نفی کرد. پس چرا این اتفاق در کشور ما نمیافتد و یا اگر میافتد چرا اینقدر تعداد دفعاتش کم و قابل شمارش با انگشتان دست است؟
لطفن فناوری اطلاعات را تعریف کنید
رشته فناوری اطلاعات از هیجانانگیزترین و متنوعترین سرفصلها تشکیل شده است. از هوش مصنوعی گرفته تا معماری کامپیوتر و مدیریت استراتژیک، از گرافیک گرفته تا سیستمهای توزیعی، مهندسی نرمافزار و تحقیق در عملیات. باصطلاح این رشته را به اقیانوسی به عمق یک فنجان تشبیه میکنند. یک متخصص فناوریاطلاعات باید در نهایت بتواند راهکارهای مدیریتی و استراتژیک سازمانی را با استفاده از متدهای مبتنی بر فناوری بکار گیرد نه اینکه تبدیل به یک کدنویس، گرافیست و یا نصاب شبکه شود. در شرایطی که علاقه درونی افراد نباشد، این راهنماییِ غلط اساتید است که به جای انتقال یک تفکر مدیریتی، دانشجویان را صرفن به یادگیری دانشی خاص ترغیب میکند تا در نهایت بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. در یک کلام باید گفت که خود اساتید فناوری اطلاعات دید صحیحی نسبت به این رشته ندارند و اگر داشته باشند هم ترجیح میدهند، راجع به آن صحبت نکنند. طبق استانداردهای جهانی، تعداد دانشجویان فناوری اطلاعات باید کم باشد و پس از گذر از آزمونهای متنوع شخصیتی وارد این رشته شوند وگرنه طبق آنچه میبینیم خروجی آن مجموعه افرادی میشود که همه چیز شنیدهاند و هیچچیز نمیدانند مگر اینکه در صدتا یکی، خودش پی موضوعی را گرفته باشد. طبیعی است که برای کسی که تخصص ندارد، کار مناسبی پیدا نخواهد شد و در نهایت سر از تاکسی تلفنی و گلدوزی درخواهد آورد.
ما را امید است به خیر کسان…
دیگر آنقدری از سوءمدیریت نالیدهایم که حوصله همهمان سر رفته است. ارتباط بازار و آکادمی، موضوعی نیست که بتوان توسط فعالیتهای دانشجویی انجامش داد. نیازمند پشتوانه قوی مسئولان و اساتید دانشگاهی است. در باب این موضوع، همین بس که دانشگاه محل تحصیل من در جوار یک شهرک بزرگ صنعتی قرار گرفته و تنها خبری که از ارتباط دانشکدهمان با این شهرک شنیده شد، رقم مبلغی بود که از جیب دانشگاه به جیب شخص دیگری به بهانه ارتباط دانشکده با صنعت ریخته شد و صرفن موجبات خنده از سر افسوس ما را فراهم کرد.
-دلسوزی- واژه زیبایی است ولی یافتن آن در مدیران دانشگاهی کار سختی است. آنها به خوبی میدانند که جامعه واقعی با فضای امنی که در آن رقابتی کاذب روی نمرات وجود دارد تفاوتهای فاحشی دارد ولی اغلب آنقدری دلسوز نیستند که بخواهند کاری بکنند و همین بس که خود را با این جمله که تا بوده همین بوده خلاص کنند.
تجربه؟
با گذر زمان، نیاز به مدیرانی که درک صحیحی از فناوری دارند بیشتر و بیشتر حس میشود ولی متاسفانه رشته فناوری اطلاعات رشته بسیار جوانی است. به غیر از دانشکدههای برتر دولتی بقیه دانشگاهها از اساتید کارکشته و با تجربه محرومند و اغلب، دانشجویان دکترا یا فارغالتحصیلان کارشناسیارشد رشتههایی مانند شبکه و تجارتالکترونیک هستند که وظیفه تدریس در این دانشگاهها را به عهده میگیرند. حال اینکه چه اتفاقی قرار است بر سر دانشجوی بیتجربهای بیافتد که زیر دست استادی که خودش نیز تجربه کاری چندانی نداشته، قرار گرفته است؟ همه ما میدانیم که دانش جاری است و هرکسی به میزان ظرفش از آن بهره میبرد. چیزی که کیمیاست، تجربهای است که زمان در وجود اساتید نهادینه کرده و اگر این نیز از دانشگاه گرفته شود، پوستهای بیش نخواهند ماند.
به لیست مشکلات ارتباط دانشکدههای فناوریاطلاعات با صنعت میتوان نبود امکانات کافی آزمایشگاهی و تئوری بودن بیش از حد برخی دروس، عدم وجود برنامه مشخص برای دختران که بخش بزرگی از دانشجویان فناوری اطلاعات را تشکیل میدهند و حاشیههای زندگی دانشجویی که خود دغدغه پیچیدهای است را افزود. مطمئنن آنچه در اینجا آمد، صرفن بخش کوچکی از مشکلاتی بود که دانشکدههای ما با آن درگیرند ولی آنچه که واضح است نیروی عظیم بالقوهای است که در دانشجویان دانشکدههای فناوریاطلاعات وجود دارد. نیرویی که به انگیزانندهای هرچند کوچک برای بالفعل شدن و صنعتی شدن نیاز دارند.
محمد خدادادی
به قول یکی از دوستان پدیده ی دانشگاه شاید مهمترین تهاجم فرهنگی (البته خودجوشی) بود که وارد کشورمون شد، بدون اینکه واقعاً صنعت بسترساز بوجود اومدن اون باشه ( که در غرب همینطوره) و نتیجه اینکه این دو بخش مستقل از هم به حیاتشون ادامه دادن و دانشگاه افرادی رو تربیت کرد که تنها به درد تدریس در همون دانشگاه ها می خورن، و صنعتی ها هم هیچ اعتقادی به دانشگاهی جماعت ندارن (البته این وسط دانشجو شاید بی تقصیره و صنعتی ها هم محق ) و همونطور هم که سعید گفت این مساله تنها به دست مسئولان و مدیران قابل حل هست ( البته اگر نیت و هدفی برای اینکار وجود داشته باشه!)
مهدی پوراسماعیل
بخش بزرگی از این مشکل به اساتید برمیگرده. تعریف متخصص فناوری اطلاعات برای کمتر کسی روشنه و همین باعث میشه که یه دانشجوی فناوری اطلاعات، در بهترین حالت یه مهندس نرم افزار از دانشگاه بیاد بیرون. همونطور که خودتون گفتین ممکنه از هر صد تا، از دید من از هر هزار تا دانشجو شاید یه نفر بره دنبال اصل قضیه و شاید به یه جایی برسه که اونم زیرساختش نیست و حمایتی هم متاسفانه صورت نمیگیره.
بویر
با سلام
آفای چوپانی جزء معدود افرادی هستند که برای بهبود وضعیت تلاش می کنند. البته با اون تعریفش از فناوری موافق نیستم. چون اون تعریف مربوط به رشته مدیریت فناوری اطلاعات (ارشد) هست. در حالیکه MIS، طراحی نرم افزار، شبکه، تجارت و … همگی شاخه های متفاوتی هستند. در کل هدف از رشته مهندسی فناوری اطلاعات یعنی سازمان دهی اطلاعات، استفاده صحیح و بهره برداری به موقع از اطلاعات و در نهایت بکارگیری صحیح فناوری در کاربردها.
در کل با این نوشته تاحدودی موافق هستم. در این دانشگاه، مدیریت در بخشهای کلیدی دانشگاه خوب نیست و مثل دوران بربریت اینجا هم هر دانشکده که زور یا هیات علمی بیشتری دارد ارحجیت دارد. در حالیکه دانشکده فناوری اطلاعات و ارتباطات مهمترین رکن هر دانشگاهی هست ولی اینحا نماینده ای در شورای ارتباط با صنعت ندارد و به دلایلی … فعلا ادامه ندیم.
البته تقصیر شماها هم هست. تو کلاس حضوری بحث می کنیم و می بینید که شما هم مقصر هستید.
شخصا برای من آدم قابل احترام ی هستید. از بابت این نوشته شما هم ممنون. همه باید تلاش کنیم تا این مشکلات رو تا حدی حل کنیم.
انشالله
سعید
البته که تقصیر ماها هم هست استادِ عزیز 🙂
ممنون که خوندید و نظرتون رو به اشتراک گذاشتید.
سعید کرمی
در این بین رشتههای فنی ارتباط بیشتری با محیط صنعت دارند. البته در دورهای زندگی میکنیم که تعداد فارغالتحصیلان بیش از تعداد جایگاههای شغلی هست و نظام اداری هم در اکثر موارد آنطور که باید موثر و قاطع نیست.
امیرحسین
جا داشت بیشتر بنویسی.
یه ایده و طرحی برای خروج از حالت رکود این سیستم (ارتباط صنعت و دانشگاه)
باز هم در حد خودش خوب بود.
بهنوش
عالی بود این مقوله از قدیم چالش برانگیزه و جای بحث داره مهم اینه که به روندی درست راه پیدا کنه .
ممنون از مطلب مفیدتون.
زينب محمودي
با سلام
مطلب بيشتر به موانع و چالشهاي مديريت فناوري اطلاعات پرداخته بود و بسيار مفيد بود اما به نظر من كه اكنون دانشجوي رشته ي مديريت فناوري اطلاعات هستم بزرگترين چالش در زمينه ي اين رشته سردرگمي خصوصا در پژوهش هاست و به دليل عدم بانك اطلاعاتي منسجم و كامل پژوهش ها كه به مبحث مديريت دانش مرتبط مي شود اكثر تحقيقات در اين زمينه پراكنده و تكراري است بدون در نظر گرفتن شرايط خاص كشور، مثلا براي دولت الكترونيك برنامه ي منسجمي طراحي نشده و چارچوبي وجود ندارد تا مدلهاي بلوغ و كيفيت خدمات در آن بر اساس آيتم هاي جهاني بررسي شود و در بخش تجارت الكترونيك و ساير مقوله ها هم همين طور من فكر مي كنم تئوريسين در اين زمينه كم است و همچنين مبحث اصلاحات اداري هم سد بزرگي بر سر راه تحقيقات در بخش دولت الكترونيك و مباحث امنيت،امضاي الكترونيكي و مباحث حقوقي سدي بر سر راه تجارت الكترونيك است در كل زير ساخت صحيحي براي رشد وجود ندارد
کاغذ دیواری
صددرصد حرف شما درست است. من هم در 2 دانشگاه مختلف در ایران تحصیل کرده ام و بر اساس تحلیل شخصی من مشکل اساسی دانشگاه های ما در تئوری بودن درس ها است. اگر اساس نمره دهی بر اساس پروژه های انجام شده و به نتیجه رسیده باشه، فارغ التحصیلان ما بهتر راه خود را در صنعت پیدا می کنند.
گرین کارت
گرین کارت ایرانیان
Rahkarha
این موضوع قابلیت ساعت ها بحث روی اون رو داره
یو پی اس
شرکت فای نت ارائه کننده انواع یو پی اس ، باتری و استالایزر در ایران
http://finetco.ir
باتری یو پی اس
با سلام
ممنون از مطالب خوبتون