مصاحبه با استارتاپ ویکندیها: دانیال سعد، مدیر ایده کلاسور
نوشته آرش زاد • 02 مهر 1391
همانطور که میدانید، رویداد استارتاپ ویکند تهران که در شهریور گذشته برای اولین بار در ایران برگزار شد، میزبان تعدادی از فعالان حوزه کسب و کار، طراحان و برنامهنویسان وب و علاقهمندان به راهاندازی پروژههای نوین در بازار ایران بود. وبلاگینا تصمیم گرفته است تا با مدیران گروههای برتر این رویداد مصاحبههای جداگانهای را انجام دهد و گفتگویی را پیرامون اتفاقات رخ داده طی ۳ روز برگزاری این مراسم منتشر نماید.
اولین مصاحبه از این سری که قرار است هر یکشنبه در وبلاگینا منتشر شود، با دانیال سعد مدیر گروه ایده کلاسور که رتبه سوم استارتاپ ویکند تهران را کسب کرده است، انجام شده است.
لطفا ابتدا خود را برای کاربران وبلاگینا معرفی کنید
من دانیال سعد هستم. ۲۴ سال سن دارم. دانشجوی رشته صنایع در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال هستم و بهصورت پاره وقت در یک شرکت آلمانی-ایرانی در ایران مشغول به کارم.
چطور وارد استارتاپ ویکند شدید و چگونه از برگزاری آن اطلاع پیدا کردید؟
یک روز در گوگل ریدر مشغول خواندن خبرها بودم که مطلبی را درباره برگزاری استارتاپ ویکند در یکی از سایتها دیدم. قبل از آن در هیچ یک از کنفرانسها یا رویدادهای این چنینی در ایران شرکت نکرده بودم. بنابر این سایت فارسی و انگلیسی برنامه را بررسی کردم. تعدادی از مربیان حاضر در مراسم را از قبل به شکل دورا دور میشناختم و اکثرا وبلاگ آنها را دنبال میکردم و نهایتا این موضوعات باعث شد تا در برنامه ثبتنام کنم.
ایدهتان را قبل از شرکت در استارتاپ ویکند در ذهن داشتید یا بعد از ثبتنام بهدنبال ایده گشتید؟
من از روزی که ثبتنام کردم بهدنبال ایده میگشتم. حدود یک هفته قبل از شروع رویداد، ۵، ۶ ایده را انتخاب کرده بودم و بعد، آنها را طبقهبندی نمودم. آنهایی را امکان اجرایشان وجود داشت را از فهرست بیرون کشیدم و با دوستانم دربارهشان صحبت کردم که کدامشان شدنی است و کدامشان نیاز است.
نهایتا دو ایده انتخاب شدند که یکی کلاسور بود و دیگری، ایدهای شبیه به شبکه Linkedin که مربوط به یک بانک مشاغل و افراد حرفهای کسب و کارها بود. سرانجام هم کلاسور را در استارتاپ ویکند تهران مطرح کردم و قبول شد.
برای ارائه ۶۰ ثانیهای روز اول از قبل تمرین کرده بودید؟
بله. استارتاپ ویکند تجربه دوم من در زمینه کار آفرینی در تابستان امسال بود. قبل از آن در دوره Get Educated که توسط دانشگاه تهران برگزار میشد شرکت کردم. برنامه آن دوره درباره این موضوع بود که چطور میشود یک ایده را به مرحله اجرا رساند و آنجا تجربهای را در این زمینه کسب کرده بودم. از طرفی مدتی است که خودم به مقالات مرتبط با کسب و کار و اینکه چطور میتوان یک ایده را در مدت کوتاهی برای سرمایهگذار تعریف کرد، علاقهمند شدهام و از قبل مطالبی را درباره آنها خوانده بودم. در اصل استارتاپ ویکند جایی بود که آنها بهطور عملی آزمایش کردم.
بعد از ارائه چه اتفاقی افتاد و چه کارهای دیگری انجام دادید؟
من پشت کارت ویزیتم شماره ایده و اسمش را نوشتم و به هر کسی که سوال میکرد دادم تا اگر بخواهد رای بدهد، یادش بماند. از طرفی با مدیر برخی ایدهها که از آنها خوشم آمده بود، صحبت کردم.
تیمتان را چطور تشکیل دادید؟
بعد از رایگیری به ما گفته شد که تخصصهایی که لازم دارید را بنویسید. من قبل از آن برخی کارها را برای راهاندازی یک سایت بهصورت شخصی انجام داده بودم اما بهصورت تخصصی اطلاعی درباره اینکه چطور باید یک تیم را جمعآوری کرد، نداشتم.
یکی از بزرگترین شانسهایی که آوردم این بود که ۳ نفر از بچههایی که به تیم من آمدند، قبلا تجربه کاری مشترکی را باهم داشتند و خودشان صاحب شرکت بودند و میدانستند که کار باید چطور انجام شود. بقیه افراد تیم هم هر کدام بهصورت شخصی تجربه مورد نیاز را در زمینه کاری خود داشتند. در واقع میتوانم بگویم که تیم خود به خود جمع شد!
چند نفر بودید؟
ما ۸ نفر بودیم. خودم حرفهام کسب و کار بود. سه نفر از بچهها در زمینه مارکتینگ کار میکردند. سه نفر دیگر از بچهها کارهای فنی را به عهده داشتند و یک نفر وظیفه طراحی سایت و کدنویسی HTML را انجام میداد.
روز دوم استارتاپ ویکند را چطور شروع کردید؟
ما اسم پروژه را از قبل انتخاب کرده بودیم. هنگام خوردن صبحانه درباره رابط کاربری پروژه با بچهها صحبت کردیم. اول در نظر داشتیم تا طرح را بهشکل ستونی پیاده کنیم اما نهایتا تصمیم بر این شد که ظاهر کار را شبیه به طرح مترو درآوریم و در همان زمان، موضوع طراحی UI تمام شد!
با آغاز کار در کلاسها هم، افراد هر کدام وظیفه خود را انجام دادند. بچههای مارکتینگ در زمینه مشخص کردن مواردی مواردی مانند نقطه سر به سر پروژه و پیدا کردن مشتری، بررسیها را شروع کردند و بچههای فنی نیز کارشان را آغاز کردند و پروژه را روی سرویس Trello بردیم.
ما یک شانس خیلی بزرگ آوردیم. آنهم این بود که مربیانی که اول به ما سر زدند خیلی به ما کمک کردند. ما یک مقدار گُم شده بودیم و فضا را خیلی بزرگ میدیدیم. دو سه نفر از مربیان با راهنماییهایی که کردند، اقیانوس عمیقی که اول در ذهن داشتیم را به یک استخر معمولی تبدیل کردند که میتوانستیم در آن شنا کنیم.
مربیها را چطور مدیریت کردید؟ یعنی چطور از اطلاعاتشان استفاده کردید؟
بچهها با این موضوع خیلی مشکل داشتند. من جلوی درب نشستم. در واقع درب که باز میشد، من اولین نفری بودم که به سراغ مربیها میرفتم. مربیان کسب و کار را خودم با آنها صحبت میکردم. مربیان فنی دیگر را نیز به همان بخش مرتبط به افراد تیم هدایت میکردیم تا فقط با آنها گفتگو کنند.
بهنظرم گروههایی که از مربیان گله داشتند، بلد نبودند ارتباط با مربیان را مدیریت کنند. من حتی چند نفر از مربیان را روز قبل، از توییتر رزور کرده بودم و در آنجا با آنها تماس گرفته بودم.
با وجود دیدن فعالیتهای گروههای دیگر، شانس برد ایده خود را چقدر میدیدید؟
ما امید داشتیم مقام اول را کسب کنیم. البته امید ما منطقی بود به دلیل اینکه ایده پروژه ما شدنی و قابل پیادهسازی بود. بچههای ما خیلی خوب کار کرده بودند و UI و دموهایی که آماده کرده بودیم هم خوب بودند. ما اساس استارتاپ که از نیاز به سمت راهحل برویم را هم رعایت کرده بودیم.
بعد از آن رقیبان احتمالی را شناسایی کردیم. ایدههای دخل و خرج، لنزکده، بیمه آنلاین و کجا بریم از جمله پروژههایی بودند که در فهرست ما وجود داشتند. دو تا از ایدهها را هم بهعنوان ایدههای سورپرایز (Wonder Hit) در نظر گرفته بودیم که ممکن بود بر خلاف تصور، اول شوند. یکی از آنها خبر خوش بود و دیگری ایده Langgo.
طی برگزاری رویداد، به رقیبانتان سر زدید؟
من به یکی دو تا از گروهها سر زدم. خبر خوش درب کلاس خود را بسته بود. با گروه Langgo و دخل و خرج صحبت کردم و نگاهی هم به بچههای دیوار شهر انداختم. اما بهصورت کلی ما زیاد گروه برونگرایی نبودیم.
کار گروهی تیمتان را طی این مدت چطور دیدید؟
این عجیب غریبترین کار گروهی بود که من تابحال انجام داده بودم!
این یعنی خوب یا بد؟
یعنی خوب! من اصلا چنین انتظاری نداشتم. یکی از مهمترین دلایلی که کلاسور مقام آورد، بچههای گروه بودند. همه با تجربه بودند و میدانستند من بهعنوان مدیر تیم چه انتظاری از آنها دارم و خودشان کارشان را بلد بودند و انجامش میدادند. من حتی خیلی از وظایف را اصلا تعیین نکرده بودم.
چند نفر از اعضای تیمتان تهرانی بودند و چند نفر از شهرستانهای دیگر آمده بودند؟
۳ نفر از اعضا از مشهد آمده بودند و بقیه تهرانی بودند.
برای ارائه روز آخر چه کارهایی انجام دادید؟
ما میدانستیم که در آن روز یک ارائه خواهیم داشت. اول در نظر داشتیم مثل Dropbox یک فیلم درست کنیم اما بعد به این نتیجه رسیدیم که این موضوع کار خیلی سخت و زمانگیری است. بعد از آن از دو نفر از مربیان سوال کردیم که چطور میشود ایدهها را ارائه داد. مجموع همه اینها، ۳ دقیقه اولی ارائه شد که من خودم صحبت کردم. دو دقیقه بعدی هم دوست من درباره اپلیکیشن پروژه ارائه خود را عرضه کرد.
البته ما ۴ بار ارائه خودمان را تغییر دادیم. دفعه اول، زمانی که ارائه را نوشتیم یکی از مربیان آنرا بهطور کلی تغییر داد و گفت جملههایتان خیلی طولانی است. بار دوم جملات را اصلاح کردیم اما بهنظر خودمان خوب نبود و دوباره آنها را تغییر دادیم. نهایتا پس از چند مرتبه تغییر، به ارائه نهایی رسیدیم که باز خودم آنطور که باید از آن راضی نبودم.
آن زمان یک بد شانسی هم آوردیم. رزولوشن سیستم ما به پروژکتور مراسم نمیخورد و یک مقدار هم استرس داشتیم. بعد از اجرا تعدادی از دوستان به من گفتند که اگر کمی ارائهتان بهتر بود شاید مقام اول یا دوم را کسب میکردید.
بهعنوان گروه سوم این رویداد، داوری استارتاپ ویکند را چطور دیدید؟
من بر سر داوری کمی بحث دارم. موضوع اینجاست که برای نوع داوری، باید فهرستی در اختیار ما قرار میدادند که فرضا شما باید این موارد را در پروژه خود داشته باشید. منظورم معیارهای داوری است. من خودم یک سری موضوعات را مشخص کرده بودم و میدانستم هر یک از داوران، بیشتر به چه چیزی اهمیت میدهند اما طبیعتا اگر میدانستم نمرهدهیها به چه شکلی خواهد بود، خیلی بهتر میشد و خیلی دوست داشتم نمره ایده خودم را هم بدانم.
بهنظر شما افرادی که قصد شرکت در استارتاپ ویکند را دارند، باید در چه سطحی باشند تا بتوانند در آن حضور پیدا کنند؟
زمانی که برای اولین بار وارد استارتاپ ویکند میشوید، ناگهان به محیطی میروید که از هر تخصصی، افراد مختلفی وجود دارند. به نظرم بچههایی که در این دوره شرکت کرده بودند، همه کارشان را از نظر فنی بلد بودند. برنامهنویسها واقعا خوب بودند و سایر افراد هم همینطور. از طرفی باید دید که اینگونه تخصصها در مدیریت یک تیم چقدر میتواند تاثیرگذار باشد و باید چه ارتباطی با سطح فرد داشته باشد.
در این رابطه، شرکت کنندهای داشتیم که با ۱۷ سال سن توانست برای ایدهش رای کسب کند و تیمش را مدیریت نماید.
دقیقا. بهنظر من مدیریت و رهبری در استارتاپ ویکند به تخصص ربط نداشت. نمونهش خانم متین بودند که با ۱۷، ۱۸ سال سن تیمی را مدیریت کردند که من اگر قرار بود آن را مدیریت کنم وحشت میکردم!
بهنظرم میشود از افرادی که قصد شرکت در این رویداد را دارند، یک سری ملزومات را طلب کرد. مثلا چند کتاب و مقاله مرتبط با این زمینه را مطالعه کنند. بهطور مثال نکتهای که وجود داشت این بود که خیلی از بچهها با مفهوم MVP یا موارد مشابه دیگر آشنا نبودند. شاید یکی از دلایلی که برخی از بچهها از طرف راه حل به سمت ایده رفته بودند همین موضوع بود که مربوط به عدم اطلاع آنان میشد.
در حال حاضر پروژهتان در چه وضعیتی قرار دارد؟
فعلا در خواب زمستانی به سر میبرد! ما دموهای قبلی و MVP خود را داریم. ایده هم کمی کاملتر شده است اما فعلا بنا به دلایلی نمیخواهیم کار را شروع کنیم. هیجان بعد از استارتاپ خیلی زیاد است. بهنظرم اگر کمی زمان بگذرد، این جو نیز کمی آرامتر میشود و میتوان بهتر فکر کرد.
بهعنوان کسی که در این رویداد شرکت کرده است، برای بقیه افرادی که بعدا قصد شرکت در این مراسم را دارند چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
اول از همه قبل از اینکه بخواهند در چنین برنامههایی شرکت کنند، حتما یک سری مطالب را بخوانند و همینطور ویدیوهای اجراها را مشاهده کنند و ببینند ایدههای برنده چه نکاتی را داشتند. شاید بد نباشد کتاب کم حجمی که آقای غانم زاده با نام Lean Startup نوشتهاند را مطالعه کنند. من خودم این کتاب را پرینت گرفته بودم و روز دوم چند نفر از بچههای تیم آنرا خواندند. خیلی از افرادی که با این موارد آشنا بودند، کارها را بهتر انجام دادند. حتی اگر میتوانند، در صورتی که تیم دارند، قبل از شروع مراسم یک بار بهصورت آزمایشی در مدت زمان کوتاهی یک ایده فرضی را اجرا کنند.
و حرف پایانی؟
امیدوارم استارتاپ ویکند تهران بتواند از دانشگاههای ایران هم استفاده کند و آنرا محدود به کار آیتی نکنند چرا که بازار ایران، بازار دست نخورده و پر از فرصت است.
از اینکه در این مصاحبه شرکت کردید از شما ممنونیم.
من هم از شما ممنونم.
VICTOR LyNCH
جالب بود. از این مصاحبه ها بازم بزارین!
behrooz
Bebakhshid keyboard farsi nadarm , mage teame langgo chejoori bood ke modiriatesh sakht bood?
اوپس
این برنامه بسیار مفید و رخداد بزرگی برای وب ایران بود. واقعا باید از همگی مجریان و عوامل برگزاری آن در ایران تشکر کرد. اما به نظر من چیزی را در مورد وب ما تغییر نداده است. یعنی فکر میکنم مهمترین علت پسرفت و رکود وب ایران عوامل زیر میباشند که بسیار ریشهای هستند:
– عدم وجود فرهنگ اینترنت و زندگی آنلاین در کشور. طوری که عموم مردم اینترنت را فقط ابزار تفریح تصور میکنند و آن را جدی نمیگیرند.
– فضای سانسور و امنیتی که متاسفانه برای بسیاری ایدههای خوب شهامت ابراز وجود نمیگذارد.
– عدم وجود سرمایهگذاران و سرمایهگذاری جدی در وب ایران
– نفوذ کم اینترنت در کشور و نبود مخاطب کافی
و … بسیاری مشکلات ریشهای دیگر.
تا زمانی که این مشکلات باقی هستند، وضعیت وب ایران تغییر محسوس و مثبتی نخواهد داشت.
وب ما که فعلا برای بیشتر کاربران عامی فقط شده محل بازیهای آنلاین، وقتکُشی در فیسبوک و دانلود فیلم و موزیک به طور غیرقانونی. همین!
سارا
جالب بود
مرسی
HassaN
خوب بود خسته نباشید .
sherafati
aliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
محسن
با سلام و عرض خسته نباشید.
میخواستم بدونم چطوری میشه از جزئیات ایده های ارائه شده مطلع شد. مثلا همین ایده ای که ایشون دادند و مقام اوردند دقیقاً چی بوده؟
آیا شما گزارش کامل و مفصلی از این ایده ها در وبسایت خوبتون ارائه کردید؟
چطوری میشه اطاعات بیشتری در این مورد کسب کرد.
با سپاس فراوان
طلانگر
خیلی متشکر از ایده ی ناب استارتاپ ویکند. امیدوارم که چنین برنامه هایی حتی برای کارهای تولیدی در کشورمان ادامه داشته باشد.
از آنجا که طلانگر نیز با ایده ی استارتاپ ویکند مرتبط بود خواستم شما را نیز در جریان وبسایت طلانگر که ایده ی برتر جشنواره کسب و کار شریف است قرار دهم. http://www.talanegar.com متشکر از شما و فعالیتهای مفیدتان
حسن موحد
آقا دنیال لطف کردند نام من توی این گروه نبردند ، من به خاطر یه سری افکار شخصی خودم از گروه ایشون جدا شدم و به گروهی دیگه رفتم !
علی داداشی
بابا شما که اصلا نگفتی این ایده چی بود؟ یه ساعته دارم میخونم آخرشم هیچی. آقای آرش زاد . ای بابا . اه.
ترجمه انگلیسی به فارسی
خوب راست میگن!ایدشون چی بود؟
طراحی نما
راجع به استارت اپ ویکند کمی توضیح میدید که چیه؟
otomatik Kapilari
خیلی عالیه که با این سن کم مدیر چنین گروهی باشی!
درب اتوماتیک
مثل همه مصاحبه های دیگه تون عالی بود.
mina
مرسییی مفید بود
آهنگ جدید ایرانی
خوب بود خسته نباشید
سئو
خوشم اومد